نوشتن برام سخته اما فقط بخاطر داداشم مينويسم، مينويسم تا شايد خودم هم کمي آروم بگيرم اين بغض داره خفم مي کنه همه ي وجودم زير سنگينيه بغض ام له شده.من دارم دق ميکنم. ميسوزم چون ميدونم که داداشم چه حاليه ميدونم الان چي تو دلش ميگذره ميدونم و دارم ديونه ميشم فقط امدم بگم تمام وجودم آتيش گرفته پدرم فوت کردو برادرم رو بيش ازهرروزي پير کردکمرش شکست وسنگيني اين بارغم رو من احساس مي کنم.براش فقط دعاکنيد/دعا کنيدآروم باشه و صبور