سفارش تبلیغ
صبا ویژن
قالب وبلاگ

بیداری
بیداری اولین مرحله تکامل است، پس بیدار نشو! 
لینک دوستان

 آیت‌الله یزدی گفته است؛ در برابر این انحراف فکری اعتقادی که در کنار دفتر رئیس جمهور محقق شده است ما باید وظایف خود را دقیق‌تر بشناسیم‌.
وی ابراز داشت: نخستین وظیفه این است که گوش به فرمان مقام معظم رهبری بوده و به دستور ایشان کار انجام دهیم و کارهای خودسرانه و انقلابی انجام ندهیم و شرایط کشور را در داخل و خارج رعایت کنیم‌. 
ایشان گفت: نظر صریح مقام رهبری این است که فعلا نباید تشنجی در کشور به وجود بیاید، آرامش عمومی افکار مردم را حفظ کنید، روشنگری کردن با ایجاد تشنج و اختلاف متفاوت است‌.
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تصریح کرد: مقام معظم رهبری به تبین مطالب و مستند کردن سفارش کرده‌اند‌.
وی افزود: اداره کردن کشور در شرایط آرام کار سختی نیست، مهم این است که در بحران‌ها چگونه بشود کشور را حفظ کرد، مقام معظم رهبری هر سال یک بحران شدید داشتند و این بحران‌ها را به خوبی اداره کردند‌.

 


[ چهارشنبه 90/3/25 ] [ 3:39 صبح ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

ان روزها خدا باید به دادمان برسد که چه بر سر این مملکت دارد می آید.به یکی از دوستان می گفتم احمدی نژاد کارهای بزرگی توی ایران انجام داده که هیچ کس انجام نداده. هم کارهای مثبت هم کارهای جنجالی و پر سرصدای سوال برانگیز.

که از جمله اونها هم گیر دادن به این مشاییه. که معلوم نیست چه بلایی می خواد به سرمون بیاره.اون از وضعیت جادوگرا و جنگیراش که توی نهاد ریاست جمهوری قسمت مخصوص داشتن. اتاق ویژه داشتن. 

اون از وضعیت فسادهای اقتصادیش و تسلط بر گلوگاههای اقتصادی. اون از وضعیت پانته آ. وضعیت بقایی رو که دیگه نگو. قضیه مجلس هم که داره بیخ پیدا می کنه چون ظاهرا دخالتاش توی این قضیه صدای نماینده ها رو درآورده.بقیه جریانات رو هم که خودتون می دونید. واقعا خدا به دادمون برسه.


[ دوشنبه 90/3/23 ] [ 12:50 عصر ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

جدیدترین دست و پازدنهای جریان سبز لجنی در تازه ترین بیانیه

متن بیانیه را گذاشتم تا خودتون بخونید.

  ادامه مطلب...

[ شنبه 90/3/21 ] [ 12:51 صبح ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

آیت‌الله مصباح یزدی: عنصر اصلی راه امام (ره)، اعتقاد به مهدویت و در کنار آن وفاداری به اسلام و ولی‌فقیه است.
ایشان با اشاره به ادعای فردی درباره ارتباط خاص با امام زمان (عج)، تصریح کرد: این سخن ریشه در تفکر تصوف دارد که به انسان کامل قائل هستند و مقام امام را معنوی می‌دانند. آن‌ها امامت را روحی معنوی می‌دانند که هر فردی می‌تواند این روح را کسب کند و این تفکری انحرافی است که باید مواظب بود تا در میان جامعه رخنه نکند.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی آثار حضرت آیت‌الله مصباح یزدی، ایشان در چهاردهمین نشست دفتر پژوهش‌های فرهنگی که در تاریخ پانزدهم خردادماه در مجتمع یاوران مهدی (عج) برگزار شد، با اشاره به این روایت که ملائک بال‌هایشان را زیر پای اهل علم می‌گشایند، مدعوین را مورد خطاب قرار داد و اظهار داشت:‌ قطعا ملائک بال‌هایشان را زیر پای شما که آمده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اید تا وظیفه‌تان را بهتر بشناسید و به آن عمل کنید، نیز می‌گشایند.
حضرت آیت‌الله مصباح، با مطرح کردن سؤالی درباره عدم تحقق شعارهای انتخاباتی مسئولان کشور، خاطر نشان کرد:‌ این انتظار که کسی بر سر کار بیاید که هیچ نقص و عیبی در اعمال، رفتار و سلیقه نداشته باشد، انتظار بی‌جایی است، چون حتی در زمانی که استانداران و والیان از طرف خود معصومین علیهم السلام انتخاب می‌شدند، این افراد بی‌عیب و نقص نبودند.
عضو خبرگان رهبری افزود: حکومت اسلامی به دنبال این نیست که کسی که انتخاب می‌شود هیچ اشتباهی نداشته باشد، بلکه به دنبال کسی است که در میان بقیه نامزدها، در انجام خدمات به ملت بهترین باشد.
وی تأکید کرد:‌ باید در هر زمان برای کاری که می‌خواهیم انجام شود، اصلح را بشناسیم و اصلح نسبی را انتخاب کنیم.
استاد اخلاق حوزه علمیه قم، با اشاره به موضع گیری‌های خود، یادآور شد: ما کاری را انجام می‌دهیم که امروز وظیفه ماست؛ یک روز وظیفه ما دفاع از خدمات دولت بود و امروز هشدار نسبت به نفوذ تفکر انحرافی.
ایشان در قسمت دوم سخنرانی، به تحلیل این اتفاق و به وجود آمدن این جریان پرداخت و گفت: در درجه اول خداوند انسان‌ها را مختار آفریده، به گونه‌ای که تا آخرین لحظه عمر امکان تحول و تغییر در زندگی انسان وجود دارد، همان‌طور که خداوند صریحا در قرآن کریم، داستان شخصی را بیان می‌کند که دارای درجات عالی بود و به خاطر تبعیت از هوای نفس منحرف شد.
استاد فلسفه و تفسیر قرآن افزود:‌ البته هیچ چیزی بدون اسباب وعلل به وجود نمی‌آید، در چنین اتفاق پیچیده‌ای، قطعا شیطان از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی کرده و زمینه را فراهم ساخته تا روزی از آن بهره بگیرد و به اهداف پلید خود برسد. شیطان می‌خواهد بزرگ‌ترین هدیه الهی را که به برکت خون هزاران شهید به ثمر نشسته، از بین ببرد.
رئیس مؤسسه امام خمینی (ره) اظهار داشت:‌ چیزی که مهم است، شناخت شگردهاست تا بدانیم چگونه می‌خواهند ما را فریب دهند.
علامه مصباح یزدی با اشاره به شگردهایی که جریان انحرافی برای رسیدن به اهداف خود به کار برده است، یادآور شد:‌ در مرحله اول تأثیر عجیبی در رئیس‌جمهور به وجود آوردند و اعتماد بی‌اندازه او را جلب کردند، البته قرائن حکایت از این دارد که این تأثیر و جلب اعتماد، عادی نیست.
ایشان ادامه داد:‌ دومین شگرد، مطرح کردن یک شخص به عنوان شخصیت ممتاز دینی و دارای مزایای معنوی و ارتباطات خاص با امام زمان (عج) بود.
حضرت آیت‌الله مصباح، بیان داشت: بعضی از افراد به خاطر صفای باطنی که دارند، نسبت به همه مسائل حسن ظن را سرلوحه کار خود قرار می‌دهند، که البته سفارش دین هم همین است، اما این دستور دین به این معنا نیست که انسان نسبت به حوادث اطراف خود حساسیت نداشته باشد، بلکه باید به احتمالات هم توجه کند، آن‌ها را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد و ظاهر مذهبی افراد او را تحت تأثیر قرار ندهد.
ایشان با اشاره به ادعای فردی درباره ارتباط خاص با امام زمان (عج)، تصریح کرد: این سخن ریشه در تفکر تصوف دارد که به انسان کامل قائل هستند و مقام امام را معنوی می‌دانند. آن‌ها امامت را روحی معنوی می‌دانند که هر فردی می‌تواند این روح را کسب کند و این تفکری انحرافی است که باید مواظب بود تا در میان جامعه رخنه نکند.
استاد اخلاق حوزه علمیه تأکید کرد:‌ باید محک بزنیم، و نسبت به اشخاص با دقت بیشتر نظر بدهیم.
این استاد حوزه خاطر نشان کرد:‌ تا زمانی که ارتباط ما با مسجد جمکران محفوظ باشد و تا آن زمان که راهی را که امام (ره) هم‌وار کرده، مستحکم ادامه دهیم، خیالمان راحت است، ولی باید نگران این باشیم که نکند به وظیفه خود عمل نکنیم.
ایشان یادآور شد: عبور از ظواهر دین، شگرد و ایده دیگری است که این طیف انحرافی به دنبال رواج آن هستند. الگوی ما امام خمینی (ره) است که حتی در آخر عمر خود از ایستاده نماز خواندن دست برنداشت و همیشه نسبت به احکام دینی حساسیت ویژه‌ای داشت.
وی ادامه داد: باید بکوشیم الگوی ما امام (ره)‌ و کسی که شبیه‌تر به امام (ره)‌ است، باشد و در راهی که امام (ره) نشان داده، عنصر اصلی اعتقاد به مهدویت و در کنار آن وفاداری به اسلام و ولی‌فقیه است.


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 5:36 عصر ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان 10خرداد در اولین اجلاس استانداران سراسر کشور در سال 1390که در محل وزارت کشور برگزار شد، حضور یافت و به ایراد سخنرانی پرداخت.
به گزارش خبرنامه دانشجویان ایران، این سخنرانی رئیس جمهور بدون حضور خبرنگاران برگزار شد؛ هرچند سایت ریاست جمهوری متنی از سخنان محمود احمدی نژاد در این جلسه منتشر کرد، اما برخی گفته های رئیس جمهور در این خبر یافت نمی شد.

از این رو برخی گفته های رئیس جمهور در این دیدار که تا کنون منتشر نشده است توسط هفته نامه دانشجویان منتشر شد که در ذیل می آید:

براساس این گزارش، رئیس جمهور در این سخنرانی خود با اشاره به مباحثی مبنی بر اینکه برخی عناصر دولت با جن گیرها و رمالان در ارتباط هستند، گفت: حالا که برخی ها را با این عنوان دستگیر کرده اند، بهتر است بگذارند دولت کار خودش را بکند.

وی همچنین در بخش دیگر سخنان خود گفته است: دولت را متهم می کنند که می خواهد در انتخابات دخالت کند، ما کی در انتخابات دخالت کردیم؟ ما به هیچ وجه قصد دخالت در انتخابات را نداشته و نداریم.

احمدی نژاد درباره اظهارنظر های مختلف درباره مسائل مالی و انحرافات فکری مشایی گفت: اگر اینها یک برگ تخلف از آقای مشایی داشتند در بوق و کرنا می کردند. مطالب اخیر هم که منتشر شده سند سازی است.

وی درباره مشایی اضافه کرد: من آقای مشایی را ??سال است که می شناسم و او را فردی مومن و باتقوا می دانم. رئیس جمهور همچنین گفت که برخی ها در چند وقت اخیر شایعه کرده بودند که احمدی نژاد می خواهد استعفا بدهد! اینها گمان کرده اند که الان وقت تقسیم غنائم است، در حالی که من به همه اعلام می کنم که مثل کوه ایستاده ام و تا روز تنفیذ بعدی با جدیت به کار ادامه خواهم داد.

احمدی نژاد همچنین درمورد مسائل مربوط به محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور گفت: همیشه گفته ام که اگر ثابت شد ایشان یک ریال سوءاستفاده کرده است، در تلویزیون عذرخواهی می کنم؛ من با با اطمینان می گویم که آقای رحیمی یک ریال هم سوءاستفاده نکرده است.

رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود گفت: برخی هم اینگونه عنوان می کنند که من را طلسم کرده اند! خب بیایید طلسم من را بشکنید تا همه راحت شوند!

احمدی نژاد ادامه داد: من نه بچه خان هستم، نه بچه سرمایه دار، نه شعیب بن صالح! من خاک پای مردم هستم.

رئیس جمهور همچنین در بخش دیگری از سخنانش بار دیگر با اشاره به تبعیت خود از ولی فقیه تاکید کرد که با وجود ولایت در کشور بن بستی وجود ندارد.

وی در پایان خاطرنشان کرد: برخی می خواهند من را بزنند؛ اما من که گفته ام زمین خورده خدایی ام هستم پس بگذارند کارمان را بکنیم.


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 5:33 عصر ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

این مطلب توسط یکی از دوستان به دستم رسیده که منبعش موثق است اما در مورد صحت بیاناتی که توسط آیت الله نمازی مطرح شده است نمی توانم نظر بدهم.

مقام معظم رهبری در جلسه ای به سرلشگر محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستور دادند که همه عوامل و کسانی را که نیروهای عملیاتی این طرح هستند، دستگیر و با قوت بازجویی و بررسی کنید.

به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی "سفیر ولایت" که توسط دفتر آیت الله عبدالنبی نمازی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان اداره می‌شود، با انتشار مطلبی با عنوان "ناگفته‌های حضرت آیت الله نمازی درباره انحرافات و جریانات اخیر کشور"، اطلاعات مهمی را از تحرکات خطرناک جریان انجرافی و لیدر این جریان، فاش کرد.

بر اساس این گزارش، این مطلب که امروز، سه شنبه بر روی این پایگاه منتشر شده است، متن کامل ناگفته‌های ‌آیت الله نمازی در حاشیه درس خارج فقه ایشان، درباره انحرافات و جریانات اخیر کشور است.

متن کامل این سخنان بدین شرح است:
نگرانی رهبر انقلاب از تهدید جدی امنیتی و عقیدتی
نکته ای را میخواهم عرض کنم که باعث نگرانی بزرگان نظام و مقام معظم رهبری است و شاید مردم هم کم و بیش در جریان باشند اما فکر می‌کنم عامه مردم که مشغول زندگی روزمره هستند خیلی اشرافی به این مسئله نداشته باشند ولی آگاهی دادن از طرف اهل علم و ائمه جماعات و جمعه لازم است.

آن چیزی که ما احساس می‌کنیم و پیش بینی می‌کنیم این یک تهدید جدی برای سلامت و امنیت کشور و برای مسائل ارزشی و اعتقادی است. این جریان نقطه محوری باورهایشان به ظاهر این است که می‌گویند ما در زمان غیبت احتیاجی به واسطه بین خلق و امام زمان سلام الله علیه نداریم قرآن هست روایات هم هست و ما می‌توانیم با امام زمان(عج) ارتباط برقرار کنیم. این همان جمله ای است که امام حنفی، ابوحنیفه گفتند "حسبنا کتاب الله" و این دقیقاً در تضاد با مکتب اهل بیت(ع) است. مکتب اهل بیت(ع) این است که چه در زمان ظهور و چه در زمان غیبت، خلق، راهی برای ارتباط با ذات اقدس ربوبی جل و علا جز باب ولایت ندارد. راه، همان صراط مستقیم است که تفسیر به "ولایت" شده است؛ ولایت علی بن ابیطالب(ع) و یازده فرزندش(ع) و در عصر غیبت، ولایتی که منشعب است از ولایت کبرای الهیه و آن ولایت فقهای عدول است و هر کسی به هر راه دیگری برود ضال است.


خطر تفکر حذف ولایت فقیه و روحانیت
این تفکر در مقام حذف ولایت است در نتیجه در مقام حذف روحانیت است اگر بتوانند که ان شاءالله نمی‌توانند می‌خواهند حذف کنند. این باب گشوده شده از سوی اهل بیت(ع) که باب ولایت فقیه است و اگر نتوانند حداقل آن را ضعیف و منزوی بکنند و برای رسیدن به این هدف دارند تمهید مقدمات می‌کنند برای تصرف مراکز قدرت که عبارت است از مجلس و دولت و گزارشات موثقی که هست حاکی از این است که اینها پول‌هایی با ارقام نجومی که برای ما قابل تصور نیست.


اعترافات تکان دهنده دستگیرشدگان درباره مفاسد
در هفته‌های اخیر چند نفر را دستگیر کردند که این‌ها جزء ارباب جمعی رئیس دفتر رئیس جمهور هستند. شخصی به نام غفاری و چند نفر دیگر و یکی هم شخصی است در لباس روحانیت به نام امیری فر که در تهران آن مجمع روحانیت ولایی را تشکیل داده که وصل به رئیس دفتر رئیس جمهور است که ایشان هم دستگیر شده است. این‌ها در اعترافات خودشان چیزهای تکاندهنده ای را بازگو کردند مفاسد اقتصادی با ارقام بالا. این آقای غفاری کسی است که با رمل و جن و جن گیری و این حرف‌ها سر و کار دارد و این قدرت تصرف را هم از راه اهانت به مقدسات به دست آورده است. می‌دانید که مرتاض‌های هندی ریاضت‌های خلاف شرع دارند و به این قدرت می‌توانند دست پیدا کنند که این غفاری هم گفتند که همین طور است و به قرآن اهانت کرده است که تعبیر آن را نمی‌توانم بیان کنم و خود شما متوجه می‌شوید که منظور چیست مانند هتک قرآن و تنجیس قرآن. بعضی بزرگان گفتند که الآن در آمریکا هم این مسائل را دارند و سازمان نظامی دارند که کارهایشان را با سحر و جن و... انجام می‌دهند. الآن کشورهای اروپایی هم رو به این مسئله آورده اند. غرض این است این مسائل سابقاً وجود داشته است و الآن هم بعضی‌ها به مقاماتی می‌رسند که قدرت تصرف را دارند.

 

مراکز قدرت نظام در اختیار دفتر رئیس جمهور
به هر تقدیر رئیس دفتر رئیس جمهور مراکز قدرت نظام را در اختیار خودش گرفته مثلاً در کمیسیون فرهنگی دولت طبق روال جاری رئیس کمیسیون باید رئیس فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد ولی خارج از ضابطه ایشان رئیس کمیسیون هستند و تمام بودجه‌های فرهنگی کشور را در دست دارد.

 

دستور پیگیری موضوع تصرف سایپا توسط رهبر انقلاب
قلم دیگرش: کارخانه ایران خودرو را تحت نفوذ خودشان درآوردند با میلیاردها تومان سرمایه؛ کارخانه سایپا را هم در صدد بودند که گزارش شد خدمت مقام معظم رهبری و ایشان وارد شدند و دستور پیگیری دادند. یک چیزی را ساختند به عنوان ایرانیان خارج از کشور و بودجه‌هایی را خارج از ضوابط به آن تخصیص دادند. در جزیره کیش این‌ها با یک خانواده ای قرارداد بستند که یک میلیون تومان هم پول نداشته است و پول‌ها را هم گرفتند و به خارج فرار کرده اند و همین ساختمان سران کشورهای غیر متعهد که در اصفهان قرار بود ساخته شود با هزینه دویست میلیارد تومان. ما بررسی کردیم دیدیم که قرار بود در کیش ساخته بشود اما اختلاف داشته اند بین کیش و اصفهان و شیراز و مسئله را به مقام معظم رهبری ارجاع می‌دهند که ایشان اصفهان را انتخاب میکنند بعد فهمیدیم که بردند در کیش و هزینه اصلی هم چهارصد میلیارد تومان است و در کیش هم مشغول شدند و ما از دوستان خواستیم که در مجلس ببیند این بودجه کجا تصویب شده است. از آقای لاریجانی سؤال کردند و ایشان اظهار بی اطلاعی کردند و گفتند این بودجه دست ما نیست بعد معلوم شد چند نفر در ریاست جمهوری هستند که تصمیم گیرنده هستند.

وزارت نفت دست اینهاست
وزارت نفت را هم که اخیراً وزیر ندارد دست این‌هاست و موارد مشابه. با این پول‌های نجومی دارند زمینه موفقیت افرادی را که خودشان می‌خواهند فراهم می‌کنند. با بعضی نمایندگان صحبت کردند که تمام هزینه‌هایشان را تأمین می‌کنند و همین شیخ امیری فر و در اعترافاتش گفته که به ما گفتند نگران پول نباشید. این‌ها قبلاً جزؤ جامعه وعاظ تهران بودند و این مسائل که پیش آمد جدا شدند و تشکیلاتی را درست کردند با عنوان روحانیت ولایت مدار حالا این ولایت، ولایت چه کسی است؟ و پول‌های کلانی هم به روحانیونی که عضو بودند داده می‌شد.

دستور بازداشت نیروهای عملیاتی
آقای سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه رفتند خدمت مقام معظم رهبری و گفتند اجازه بدهید ایشان را بگیریم کل غائله حل می‌شود حالا نهایتاً چند روزی بعضی‌ها اظهار نگرانی خواهند کرد و تمام خواهد شد. آقا ظاهراً هنوز به این نتیجه نرسیدند ولی فرمودند همه عوامل را دستگیر کنید کسانی که نیروهای عملیاتی این طرح هستند آقا فرمودند با قوت بازجویی کنید و بررسی کنید اما حساب رئیس جمهور را جدا کنید.

مشایی: فکر نمی‌کردیم رهبری این قدر قاطع و محکم بایستد
مشایی در جلسه ای گفته بود ما فکر نمی‌کردیم رهبری این قدر قاطع و محکم روی مسئله بایستند. در قضیه وزیر اطلاعات، وزیر گزارشاتی داده بود خدمت آقا که اینها چه کسانی هستند و قصدشان چسیت و تنها راه را در برکناری وزیر دیده بودند و آقا متوجه بود و این قضیه از شش ماه قبل گزارش شده بود به آقا که به فریاد اطلاعات برسید که این‌ها در حال توطئه هستند اگر خاطرتان باشد چهار پنج ماه قبل آقا خودشان رفتند وزارت اطلاعات که به دنبال همین گزارش بود. آقای مصلحی یک جلسه داخل سازمانی تشکیل داده بود و برای کادر اطلاعات مطالبی را گفته بود و یک آقایی به نام عبداللهی که رئیس ستاد اطلاعات بوده در صحبت‌ها پارازیت ایجاد می‌کرده که نه آقا اینجوری نیست و وزیر اطلاعات بعد از جلسه حکم عزل ایشان را صادر می‌کند این هم عنصر نفوذی دفتر رئیس جمهور بوده است.


آقا نمی‌خواستند حکم ابقای مصلحی رسانه ای شود
بعد از این آقای رئیس جمهور آقای مصلحی را احضار می‌کند که چرا ایشان را بدون هماهنگی من برداشتی؟! آقای مصلحی می‌گوید که من وزیرم و این شخص کارمند من می‌باشد و رئیس جمهور هم میگوید که شما یا استعفا بدهید یا من عزلتان می‌کنم و آقای مصلحی هم استعفا می‌دهد. خبر که به آقا می‌رسد ایشان آن حکم را صادر می‌کند. البته قبل از حکم به خاطر این که مسئله رسانه ای نشود شخصاً در چند سطر خطاب به رئیس جمهور می‌نویسند که آقای مصلحی باید در جای خودش ابقا بشود و خود آقا هم این نوشته را که دست نویس بوده در پاکت گذاشته و در پاکت را می‌چسبانند و یکی از اعضای دفتر به دست رئیس جمهور می‌رساند. رئیس جمهور می‌پرسد که نامه چیست؟ اظهار بی اطلاعی می‌کنند و وقتی نامه را باز می‌کنند میخوانند و می‌گویند: خب این مسئله که تمام شده است! گزارش را که به آقا می‌دهند آقا مطلع می‌شوند و حکم را صادر می‌کنند.


آقا گفتند تا آخر پای این مسأله می‌ایستم

در اولین جلسه ای که هیئت دولت در کردستان بودند آقای مصلحی شرکت نمی‌کنند. در اولین جلسه در تهران آقای مصلحی با مشورت دفتر به قم سفر می‌کنند ولی در جلسه دوم هیئت دولت شرکت می‌کنند. رئیس جمهور که وارد جلسه می‌شود به احترام آقای حائری که درس اخلاق گفتندچند دقیقه ای می‌نشیند و بعد با اجازه آقای حائری جلسه را ترک می‌کند و از طریق یکی از اعضای دفتر آقای مصلحی را صدا می‌کنند و می‌پرسد که شما چرا شرکت کردید؟ آقای مصلحی می‌گوید دستور آقاست. رئیس جمهور میگوید شما به مسائل بین من و آقا کاری نداشته باشید و خودتان را درگیر این مقوله نکنید. آقای مصلحی از جلسه هیئت دولت خارج می‌شود و در نهایت خبر به آقا می‌رسد و آقا محکم می‌گویند که آقای مصلحی حتماً باید در جای خوشان باشند و به همین دلیل مشایی گفته بود که ما احتمال نمی‌دادیم که آقا این قدر محکم بمانند و آقا هم که گفته بودند من تا آخر پای این مسئله می‌ایستم منتها با حفظ آرامش کشور در حالی که اوضاع منطقه مانند مصر و لیبی و بحرین و عربستان به این صورت است باید طوری رفتار کرد که هم این فتنه مهار و کنترل بشود توسط وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی و هم آرامش کشور پابرجا باشد.

 

آقا می‌فرمایند رئیس جمهور باید حفظ شود
در یک ملاقاتی که سران سه قوه حضور داشته اند آقا می‌فرمایند که رئیس جمهور باید حفظ بشود به دلیل زحمات و خدمات مختلفی که انجام دادند مانند مسکن و هسته ای و... فلذا به شخص ایشان در خطبه‌ها و سخنرانی‌ها چیزی گفته نشود ولی جریان انحرافی باید برای مردم روشن بشود که اینان درصدد در دست گیری قوه مقننه و نتیجتاً قوه مجریه است چون کابینه را مجلس رأی می‌دهد.


مشایی گفته تا دو سال دیگر آقای جنتی نیستآیت الله نمازی در ادامه در پاسخ به پرسش یکی از حضار، گفت: به آقای مشایی گفتند شما که می‌خواهی رئیس جمهور شوی صلاحیت شما را شورای نگهبان باید تأیید کند و آیت الله جنتی بسیار قاطع است و شما را رد صلاحیت می‌کند که مشایی گفته تا دو سال دیگر آیت الله جنتی نیست و [... ] هم نیست که باعث رد صلاحیت بشوند. حالا نمی‌دانیم در ارتباط با جن، این چیزها را فهمیده اند یا چیز دیگری است.


می خواهند جریان سومی به نام "خط رئیس جمهور" ایجاد کنند
البته حرفها زیاد است و من خواستم که آقایان در جریان امور باشند بدون این که اسمی از رئیس جمهور برده شود این جریان انحرافی را برای مردم روشن کنید که اگر قرار شد در آینده برخوردی صورت بگیرد مردم کاملاً توجیه باشند به خصوص در انتخابات ستادهایی را تشکیل داده اند در استان‌ها فراخوانی کرده اند از مراکز شهرها و از اعتبار و حیثیت رئیس جمهور استفاده می‌کنند و این‌ها می‌خواهند یک جریان ثالثی در خط سیاسی کشور ایجاد کنند یعنی اصلاح‌طلب‌ها و اصول گراها و یک خط میانه ای به عنوان خط رئیس جمهور.

 

احمدی نژاد: آرای من به خاطر حمایت آقا کم شد
اشتباه اینها و شخص رئیس جمهور این است که فکر می‌کنند آرای ?? میلیونی مال خودشان است و حتی در جلسه ای گفته بوده است که شش میلیون از آراء من به خاطر حمایت آقا کم شده است و الا آراء من سی میلیون بوده است. اصل تبیین این توطئه ای که در کار است این است که ما در این زمان احتیاجی به حلقه وصل بین امام زمان و مردم نداریم و خودمان می‌توانیم ارتباط برقرار کنیم و حذف جایگاه روحانیت و ولایت فقیه از مقاصد این جریان است.


[ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 5:21 عصر ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]
  • حقیقت هم این است که یکى از مشکلات و گرفتارى‌هاى ملتها، نداشتن این آگاهى یا غفلت از آنهاست، که در تحولات عالم و در حوادث گوناگون به آنها ضرر میزند و سر پیچهاى تند و سخت سیاسى، آنها را دچار اشتباه میکند. اگر جناح‌بندى‌هاى جهان، جناح‌بندى‌هاى بزرگ و کلان دنیا در عالم سیاست، در عالم اقتصاد، براى ملتها روشن باشد، با آن آگاهانه بیندیشند، هدفها را در این جناح‌بندى‌ها مدنظر داشته باشند، تیغ مستکبرین عالم کند خواهد شد. هدف از این تبلیغات وسیعى که شما ملاحظه میکنید - چقدر ابزارهاى رسانه‌اى و تبلیغاتى، امروز در خدمت سیاستهاى مستکبرین است - عمدتاً غبارآلودکردن و ابرى کردن فضاست، تا ملتها نتوانند همین آگاهى را، همین بصیرت را به دست بیاورند، یا نتوانند حفظ کنند.
  • اینکه مجلس در قضایاى مختلف سیاسى دنیا، در هجمه‌هاى دشمنان به جمهورى اسلامى، قرص و محکم، واضح و آشکار ایستاد و موضع گرفت، واقعاً جاى افتخار دارد، جاى تشکر دارد. من صمیمانه تشکر میکنم و اصرار دارم بر اینکه این مواضع، همچنان با همین استحکام، با همین قوت ادامه داشته باشد.
  • چالش میان انقلاب اسلامى و استکبار جهانى، چالش مستمرى است، چالش ادامه‌دارى است. البته به حول و قوه‌ى الهى تا ابد طول نخواهد کشید.
  • ببینیم که امروز نقشه‌ى دشمن در مورد انقلاب چیست. به تعبیر متعارف و رائج، سناریوى دشمن را حدس بزنیم، ببینیم دنبال چیست. اگر توانستیم درست بفهمیم، درست حدس بزنیم و در مقابل سناریوى دشمن رفتار واعمال خودمان را برنامه‌ریزى کردیم، قطعاً دشمن شکست خواهد خورد.
  • همه‌ى شواهد نشان‌دهنده‌ى این است که دشمن امروز بر روى چند نقطه تکیه‌ى اساسى دارد. از واضح‌ترینهایش انسان شروع کند، یکى مسئله‌ى اقتصاد است.
  • یک نقطه‌ى دیگر - که آن هم خیلى واضح است - ایجاد اختلاف بین دستگاه‌هاى مدیریت‌کننده‌ى کشور است.
  • گناه بزرگ فتنه‌گران در سال 88 این بود که اگر خوشبینانه نگاه کنیم و بگوئیم اینها یک شبهه‌اى، خدشه‌اى در ذهنشان بود، این خدشه را به صورت ایجاد چالش براى نظام اسلامى مطرح کردند. این گناه بزرگ، قابل اغماض هم نیست؛ آثار آن هم همچنان در جامعه‌ى ما موجود است. البته ملت، ملت بیدارى است. نصاب لازم در فهم و بصیرت این ملت موجب میشود که خیلى از این حوادث پوشیده بشود و بتدریج آثار آن زائل شود؛ لیکن اینها به خاطر همین، ضربه زدند. ایجاد دعوا، گریبان یکدیگر را گرفتن، ایجاد اختلاف عمیق، یکى از کارهاى بسیار بد، بسیار بزرگ و نکوهیده است؛ این همان چیزى است که دشمن میخواهد.
  • یکى دیگر از قلمهاى واضحِ اساسى، رقیق کردن اعتقادات اسلامى و احساسات اسلامى و رسوخ دادن تفکرات الحادى و شبه‌الحادى از طرق مختلف است؛ این جزو سیاستهاى اینهاست. دستگاه‌هاى گوناگونِ تبلیغاتى را با مبالغ کلان، با پیگیرى‌هاى همه‌جانبه و گسترده، در خدمت تغییر فکر جوانان ما به کار میگیرند.
  • جمهورى اسلامىِ سال 60 هم با جمهورى اسلامىِ سال 90 زمین تا آسمان تفاوت کرده. ما جلو رفته‌ایم، آنها عقب رفته‌اند. بنابراین کفایت برخورد وجود دارد، منتها بیم آن هست که ما یا غافل شویم یا مغرور شویم؛ هر دو تاى اینها خطر است. نه باید غفلت کرد و سرگرم کارهاى حاشیه‌اى شد، نه باید مغرور شد و دشمن را خرد و بیچاره شمرد؛ باید هشیارى باشد.
  • انسان از هر گناهى توبه کند، خدا میگذرد؛ اما وقتى انسان یک حرکتى کرد، یک ضربه‌اى به یک ملت وارد شد، چطور میشود این را توبه کرد؟ چطور میشود جبران کرد؟ چطور میشود از تک تک کسانى که آسیب دیده‌اند، انسان استحلال و طلب عفو کند؟ لذا خدا از این گناهان نمیگذرد. حساسیت موضع من و شما از این جهت است.
  • تقواى کامل این است که انسان به طور دائم خود را تحت مراقبت داشته باشد؛ مثل کسى که در یک محوطه‌ى پوشیده‌ى از خارهاى دامنگیر دارد حرکت میکند - این مثال، هم در روایات هست، هم در کلمات بزرگان هست - باید دائم حواسش باشد؛ یعنى زیر پایش را نگاه کند. اگر غفلت کنید، خار دامن شما را میگیرد، لباس شما را پاره میکند، پاى شما را مجروح خواهد کرد. تقوا را تشبیه کرده‌اند به حرکت در خارستان. خب، این تقواى فردى است و لازم است؛ راه دستیابى به فوز و فلاح هم فقط همین است. اگر کسى بخواهد به فلاح برسد، به فوز برسد، به نجات ابدى برسد، بایستى تقوا داشته باشد. هر مقدار این حالت بیشتر بود، فوز و فلاح بیشتر است
  • یک تقواى جمعى هم داریم. تقواى جمعى این است که جمعها مراقب خودشان باشند. جمع به حیث جمع، مراقب خودشان باشند. بى‌مراقبتى جمعها نسبت به مجموعه‌ى خودشان، موجب میشود که حتّى آدمهائى هم که در بین آن جمعها تقواى فردى دارند، با حرکت عمومىِ آن جمعها بغلتند و به جائى بروند که نمیخواهند. در طول این سى سال، ما از این ناحیه ضربه خورده‌ایم. یکى از جاهائى که ضعف نشان داده‌ایم، همین بوده.
     در دهه‌هاى قبل، یک جریانى در کشور وجود داشت به نام جریان چپ. آنها شعارهاى خوبى هم میدادند، اما خودشان را مراقبت نکردند و تقواى جمعى به خرج ندادند. در میانشان آدمهائى بودند که تقواى فردى هم داشتند، اما نداشتن تقواى جمعى، کار آنها را به جائى رساند که فتنه‌گرِ ضد امام حسین و ضد اسلام و ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تکیه کند! آنها نیامدند شعار ضد امام و ضد انقلاب بدهند، اما شعار دهنده‌ى ضد امام و ضد انقلاب توانست به آنها تکیه کند؛ این خیلى خطر بزرگى است.
  • اگر این خودنظارتى نباشد، اشکال به وجود مى‌آید؛ خود شما هم دارید مى‌بینید. من پارسال در این خصوص سفارش کردم. البته اخیراً در مجلس نسبت به این قضیه کارکى انجام گرفت، اما اهمیت این قضیه درست به دست نیامد. این خودنظارتى، تقواى جمعى است
  • اصرارى نیست بر این که این خطوط حتماً برداشته شود؛ اصرار اولاً بر آن چیزى است که قبلاً گفتم: یقه‌ى یکدیگر را نگیرند؛ اختلاف سلیقه منتهى نشود به کشمکش و دعوا و چالش و دشمن خونى همدیگر شدن و فراموش کردن آمریکا. متأسفانه بعضى از جناحهاى ما اینجورى‌اند. وقتى با طرف مقابل مخالف میشوند، دیگر آمریکا فراموش میشود، اسرائیل فراموش میشود، مخالفین انقلاب و دشمنان امام فراموش میشوند؛ تضاد اصلى، میشود همینى که در مقابلش قرار دارد! خب، این غلط است. پس جناحها با همدیگر اینجور جنجال و دعوا نداشته باشند. دوم هم اینکه در بین خودشان خودکنترلى داشته باشند، خودمراقبتى داشته باشند، نگذارند جریانشان انحراف پیدا کند؛ والّا در میان این جریانات، آدمهاى خوب کم نیستند؛ اما وقتى جریان اشکال پیدا کرد، آدمِ خوب را هم با خودش میغلتاند و میبرد.
  • نکته‌اى را من الان لازم میدانم عرض بکنم. چون امسال آخرین سال نمایندگىِ این مجلس و دوستان و عزیزان است، مراقب باشید به خاطر انتخابات آخر سال در اسفند، این ده ماهى که باقى مانده، مجلس دچار رکود و کم‌کارى نشود. بیم آن هست که توجه دوستان و نمایندگان محترم به حادثه‌ى دوازده اسفند آینده موجب بشود که همه‌ى کارهاى لازمِ فاصله‌ى بین امروز و دوازده اسفند تحت‌الشعاع قرار بگیرد. خواهشم این است که این اتفاق نیفتد.
  • یک مسئله‌ى دیگر هم نزدیک شدن به صاحبان قدرت و ثروت است؛ این را ما با شما بى‌رودربایستى عرض کنیم. بالاخره ما برادرانِ هم هستیم؛ همدیگر را بایستى تواصى به حق و تواصى به خیر کنیم. این خیلى خطر بزرگى است که کسى به خاطر تأمین نمایندگى در یک دوره، نزدیک بشود به صاحبان ثروت یا به صاحبان قدرت؛ این خیلى چیز بدى است؛ این از آن چیزهائى است که خداى متعال از آنها نمیگذرد و انتقام خواهد گرفت. این چیزها روى شخص، روى عاقبت - عاقبت به خیرى که اینقدر برایش اهمیت قائلیم - و روى جامعه اثر منفى میگذارد
  • گاهى دیده میشود که مثلاً در مجلس، در یک نطقى، در یک اظهار نظرى، یک حرفى زده میشود. خب، حرف که زده شد، پرتاب شد دیگر. اگر خداى نکرده حرفى باشد که کسى را یا جمعى را متهم کند، جبرانش به‌آسانى ممکن نیست؛ مردم را ناامید میکند. امروز مسئولین دارند تلاش میکنند، کار میکنند. نگوئید فلان ضعف و فلان ضعف وجود دارد. بنده به ضعفها آگاهم.
  • آن چیزى که امروز در قوه‌ى مجریه وجود دارد، یک شاکله‌ى خوب و مطلوب است.
  • هم قانون فصل‌الخطاب است براى عمل دولت، هم گرایشهاى دولت و تشخیصهاى دولت یک اشاره است به قانونگذار براى کیفیت قانونگذارى. این مسئله با استقلال مجلس منافات ندارد.
    بعضى‌ها که شاید میخواهند سر به تن این مجلس هم نباشد، آدم مى‌بیند که شده‌اند دلسوز استقلال مجلس: آقا مجلس استقلال داشته باشد! این هیچ منافاتى با استقلال مجلس ندارد. انسان نگاه کند ببیند دولت چه جورى میتواند عمل کند، چه جورى بهتر میتواند عمل کند، چه جورى آسانتر میتواند عمل کند، قانون را تنظیم کند و در این مجرا بیندازد؛ این ممکن است، هیچ اشکالى هم ندارد. از آن طرف هم وقتى قانون تهیه شد، منجّز شد، دولت موظف است با همه‌ى وجود، با همه‌ى قوا، بدون بهانه‌گیرى، طبق آن قانون عمل کند. دو طرف قضیه، اینجورى است؛ یعنى هر دو میتوانند به هم کمک کنند، هم‌افزائى کنند؛ این لازم است، این باید انجام بگیرد.
  • واقعاً خودشان را کُشتند که شاید بتوانند در یک برهه‌اى انتخابات مجلس را عقب بیندازند، اما نتوانستند. رؤساى قوا با همدیگر همدست شدند که نگذارند انتخابات مجلس شوراى اسلامى سر وقت انجام بگیرد، اما نتوانستند. خیلى تلاش کردند، آمدند، بحث کردند، حرف زدند، روزنامه نوشتند، امضاء جمع کردند، مأمورین دولتى را بسیج کردند، ولى الحمدلله نتوانستند. بعد از این هم به توفیق الهى همین جور خواهد بود.
    تا امروز هم با همه‌ى بداخلاقى‌هائى که از اطراف مختلف و در دوره‌هاى گوناگون اتفاق افتاده و همین طور نق و نوق کرده‌اند و از قبل از انتخابات شروع میکنند که آره، نبادا در انتخابات تخلف بشود، فلان بشود، اما خوشبختانه هیچ چیز را نتوانستند اثبات کنند.
  • من میخواهم سفارش کنم که مسئولین کشور مراقب باشند احترام انتخابات را نگه دارند. هم مجلس، هم دولت، هم قوه‌ى قضائیه، احترام انتخابات را نگه دارند. اگر کسى به انحاء مختلف دخالت کند، هیچ روا نیست، جایز نیست. باید مردم بر طبق روال قانونى ببینند، تشخیص بدهند، بشناسند و انتخابات انجام بگیرد.

[ دوشنبه 90/3/9 ] [ 5:12 صبح ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکل‌گرفتن است و شیطان تمام تجربیات و حیله‌های خود را به کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند.
استاد اخلاق حوزه علمیه به نقطه شروع این تفکر اشاره کرد وگفت: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که با بینش عمیق و درک خاص امام (ره) نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و مدیریت شایسته ایشان و هم‌دلی و یکپارچگی ملت به‌وقوع پیوست، دشمنان کوشیدند نقش امام (ره) را در ایجاد این تحول عظیم اسلامی کم‌رنگ کنند.
عضو خبرگان رهبری یادآور شد:‌ ظهور یک رهبر دینی و نفوذ فوق‌العاده او در تودة‌ مردم، ‌دشمنان را نسبت به روحانیت حساس کرد بنابراین کوشیدند از این محبوبیت ونفوذ جلوگیری کنند و تفکر ضد روحانیت را در میان اقشار جامعه رواج دهند.
ایشان ادامه داد:
استراتژی قطعی شیطان این است که بتواند مرتبه و قداست روحانیت شیعه را تضعیف کند چون تنها راه تضعیف اقتدار اسلام و دور کردن جامعه از خداوند، تضعیف روحانیت است.
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی با اشاره به چند نمونه از این اقدامات بعد از پیروزی انقلاب اسلامی خاطر نشان کرد:‌ قدم اول در القای این تفکر، سعی در کاستن از محبوبیت روحانیت با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف برخی روحانیان و حتی لغزش‌های ایشان در تکلم و پوشش، و قدم دوم مطرح کردن اسلام منهای روحانیت بود.
علامه مصباح اضافه کرد: این استراتژی تمام نشده و امروز هم با الگو قرار دادن اروپا در کنار زدن کلیسا، تلاش می‌کنند تا روحانیت را مانع پیشرفت ایران جلوه دهند و با این ایده، درصدد کنار گذاشتن روحانیت و القای تفکر ضد روحانیت در جامعه هستند.
عضو مجلس خبرگان رهبری یادآور شد:‌
امام خمینی (ره) ایران را برای اسلام می‌خواست، اما این گروه اسلام را فدای ایران می‌کنند.
استاد اخلاق حوزه علمیه تأکید کرد:‌
کمال استادی این شیاطین در اینجا ظاهر می‌شود که با القای این فکر که امام زمان (عج) کشور را اداره می‌کند، سعی در تضعیف جایگاه ولی‌فقیه دارند و نیاز به وجود ولی‌فقیه را زیر سؤال می‌برند.
وی اظهار داشت:‌ این طرز فکر به سمتی در حال حرکت است که می‌گوید ما با رابطه‌ای معنوی می‌توانیم خواسته امام زمان (عج) را به دست آوریم و کشور را بی‌واسطه و بدون نیاز به متخصصان اسلام‌شناس اداره کنیم.
این استاد فلسفه و تفسیر قرآن تأکید کرد:‌
هدف این تفکر انحرافی آن است که در آینده این تصور القا شود که تمام فعالیت‌ها، طرح‌ها و خدمات‌ انجام‌شده در این چند سال از جانب یک نفر منحرف بوده و او بزرگ‌ترین استراتژیست عالم است، و هر کاری که انجام داده‌ایم از او الهام گرفته‌ایم و بنابراین او باید رئیس‌جمهور آینده شود و کشور را اداره کند.
آیت‌الله مصباح تصریح کرد: این خطر بزرگی است که به نام اسلام، با استفاده از خون شهیدان و بعد از تحمل این همه سختی‌ها بگویند انتخاب شدن چنین کسی که نه شناخت درستی از اسلام دارد و نه سوابق روشنی در انقلاب، مرتبه‌ای از ظهور است! بدین ترتیب شیطان وسایلی فراهم کرده که در دل یک کشور اسلامی با شعارهای دینی، نطفه یک حرکت ضد اسلامی منعقد گردد.
این بیانات در تاریخ29 /2/90بیان شده است.


علامه مصباح جریان انحرافی اخیر را از بزرگ‌ترین خطرها برای جامعه اسلامی دانست و اظهار داشت:‌ رشد فکری جامعه درکنار آثار و سوژه‌هایی که در این فتنه به صورت فراگیر جامعه را پوشش داده‌اند، بزرگی این خطر را برای ما نمایان می‌کند.
استاد فلسفه و تفسیر حوزه علمیه به تحلیل این حرکت‌ها پرداخت و خاطر نشان کرد:‌
اگر هدف از این حرکت‌ها برای رسیدن به ریاست جمهوری بود می‌شد آن را بدون این همه حواشی و مسائل، با خدمت صادقانه به مردم بدست آورد.
وی ادامه داد:
کنارهم قرار دادن قرائن و ایده‌ها و سخنانی که از این شخص در جاهای مختلف مطرح شد ما را به این نتیجه می‌رساند که هدف تنها قدرت نیست، بلکه نوک پیکان به طرف اسلام و ارزش‌های اسلامی نشانه رفته است.
ایشان با اشاره به تعدادی از این قرائن و یادآوری برخی سخنان شخص خاص مانند گذشتن تاریخ مصرف و دوران اسلام گرایی و تشبیه آن به اسب سواری نسبت به ماشین سواری،‌ علنی کردن شعارهای ملی‌گرایانه و مکتب ایرانی و این‌که می‌شود با ارتباط معنوی، حقائق اسلام و خواسته امام زمان (عج) را درک کرد،‌ یادآور شد:‌
این شخص حتی یک مورد بر علیه سران فتنه سخنی نگفته است، در سخنرانی‌ها حمایت و ارادت قابل توجهی به رهبری نظام نداشته که همه این حرف‌ها نشان‌دهنده فکر و هدف شوم این تفکر انحرافی است.
استاد اخلاق حوزه اظهار داشت:‌
اگر همه این سخنان فقط در حرف خلاصه می‌شد، امکان داشت آنها را حرف‌هایی دیوانه‌وار به حساب آوریم، اما به دست گرفتن گلوگاه‌های اقتصادی و پروژه‌های عظیم اقتصادی کشور، ایجاد شبکه عظیم سیاسی در وزارتخانه‌ها، استانداری‌ها و نهادهای دولتی و خصوصی، سفرهای خارجی و ارتباط‌ معنادار با شخصیت‌های خارجی، تفسیرهای معنادار از قیام مسلمانان در شمال آفریقا، سوق دادن هدف‌ها به سوی انگیزه‌های ملی و تضعیف جایگاه ولی‌فقیه، همه و همه ما را به این نتیجه می‌رساند که این حرکت‌ها نمی‌تواند فقط به خاطر رئیس‌جمهور شدن و قدرت باشد، بلکه هدف از بین بردن اسلام و ارزش‌های اسلامی است.
علامه مصباح یزدی در پایان، حمایت هر چه بیشتر از ولی‌فقیه و مبارزه با این فکر و گروه انحرافی را وظیفه همه دانست و گفت: حمایت و قدردانی از تلاش‌ها و خدماتی که در دولت صورت گرفته را نباید فراموش کرد.
این سخنرانی در تاریخ 5/3/90 صورت گرفته است.


[ دوشنبه 90/3/9 ] [ 4:59 صبح ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

آقای یوسف خ در نامه ای، نوشته است :

بسم الله النور

من یوسف هستم و چند سالی هست، که در آلمان، در ? پروژه ساختمان سازی انبوه مهندس ناظر هستم.

اطلاعات من البته بیشتر درباره ی آقای مشایی و خانم دیگری به نام پانته آ است.

در سالیان قبل حدود سال ???? من آقای عباس غفاری را از طریق فردی به نام غلامعلی… شناختم. گرهی در کارم افتاده بود و ایشان من را برد منزل فرد دیگری. ایشان را شناختم.  یکسری دعا را با زعفران در کاسه ی چینی ای، که گفته بود با خودم بیاورم، نوشت و بعد گفت با این آب زمزم، که در قوطی ای بود، مخلوطش کن و در ? وعده بخور.  من انجام دادم و دست بر قضا گره از کارمان باز شد.

من هیچ وقت به این مسایل اعتقاد نداشتم ولی خب راستش را بخواهید ته دلم کمی لرزید. گذشت و گذشت و من هر از گاهی، که به تهران می آمدم، آن زمان من در معدن گل گهر کار می کردم، به ایشان هم سری می زدم و جالب اینکه هر بار هم یکجایی بود. ? بار در باغی در شهریار و ? بار در شهرری و چندباری هم در خیابان ایران.

هربار هم ایشان دعایی برایم می نوشت. آخرین بار، که ایران بودم و می خواستم از ایشان خداحافظی کنم و به آلمان بیایم، ایشان را در منزل… در خیابان سبلان دیدم. گفت فلانی بیا می خواهم تو را به یکی از خواص معرفی کنم که آقای دکتر… بودند. ایشان ? سال بعد … شدند و من تا آن روز ایشان را اصلا نمی شناختم. رفتیم در حیاط خلوت همان منزل، که دکتر با چند نفری نشسته بود، و ظرف اناری هم بود. آقای عباس غفاری، که همه آقا صدایش می کردند، من را معرفی کرد و نشستیم.  آقا، عباس غفاری، اناری را برداشت و نصف کرد و نصفش را در کیسه  ای گذاشت و نصفش را به دکتر… داد و گفت این را خودت بخور و این راهم به سید بده. من البته نفهمیدم منظورش از سید کیست؟ رو به من کرد و گفت: فلانی این انارها را مولایمان فرستاده  است. خب من هم تحت تاثیر قرار گرفتم و اشکم جاری شد و خلاصه نصف اناری هم خوردم و دعا کردم کار آلمانم درست شود، که آقا، عباس غفاری، گفت شک نکن همه ی مشکلاتت حل می شود و البته به طور معجزه آمیزی هم حل شد.

همه ی اینها باعث شد تا من ایمانم به آقای عباس غفاری بیشتر شود.

تا اینکه سال پیش من برای شرکت در مناقصه ساختمان اجلاس در کیش به تهران آمدم و فرمها را گرفتم و همان روز هم برای اینکه مشکلم این بار هم حل شود، گشتم و خلاصه آقا را پیدا کردم. در محله ی دیلمان در شهرری در ? باغچه مانندی ایشان را دیدم و گفتم:  آقا! این فرمها را تبرک کنید، که برنده شوم. ایشان گفت چیست؟ گفتم فلان است و گفت حل شد کارت!

همان لحظه پرسیدم چرا؟ گفت: الان می بینی تو از خواصی! خلاصه کمی، که نشستم، دیدم آقای مشایی از اتاقی آمدند بیرون با دشداشه ای سفید و بلند. عباس غفاری با ایشان حرف زد و ایشان آمد نشست کنار من و حرف زدیم و خلاصه گفت فردا بیا به  آدرسی واقع در شمال تهران کنار مدرسه و سفارت ایتالیا. آپارتمانی بود و رفتیم و نشستیم. ایشان گفت کارتان انجام می شود اما باید سهم امام(ع) را هم بدهید، که پرسیدم چقدر؟ گفت ??? هزار یورو، که البته برای من بسیار بالا بود، ولی من نگفتم نه و گفتم چشم باید از آلمان بیاورم. همان روز آنجا خانمی را دیدم بی حجاب و با وضعیت آنچنانی، که اسمش بود پانته آ…، که آمد و حرف زد، و معلوم شد، که ایشان و پدرشان و شرکتشان، همه کاره ی این پروژه هستند!

من برای زیارت امام رضا(ع) عازم مشهد بودم  و گفتم چشم، حتما بروم مشهد و بیایم ببینیم چه می شود، که آقای مشایی گفت رازش را نمی دانم ولی تو داری خاص میشوی، چون ماهم با آقا، عباس غفاری، فردا عازم مشهدیم.

واقعا من سردم شده بود و مانده بودم چه بگویم؟ خلاصه ? روز بعد در صحن انقلاب آقا، عباس غفاری، و مشایی و خانم پانته آ نشستند و گفتند پول را سریع باید بدهی چون برای سربازان مولا میخواهیم غذا بفرستیم! من شل شده بودم که بدهم یا ندهم؟

شب قرارمان شد در احمد آباد. وقتی رفتم در حیاط آن خانه ب بزرگ نشسته بودم و عباس غفاری و تعداد زیادی هم دورش بودند تا اینکه خلوت، که شد، رفتیم داخل خانه. بعد از ساعاتی من بودم و آقای مشایی و خانم پانته آ و عباس غفاری و ?، ? نفر دیگر. خلاصه من وعده کردم که تا ماه آینده پول را جور کنم.

به تهران آمدم و چند روز بعدش هم به دفتر معماری خانم پانته آ رفتم و درباره ی کار و مسایل اینگونه صحبت کردم.  برگشتم آلمان نتوانستم پول را جور کنم و البته کمی هم تردید داشتم تا اینکه آقای مشایی به برلین آمده بود و رفتم دیدم خانم پانته آ هم هست. اول در کنفرانسی در هتل بودیم و بعد هم در رستورانی در غرب برلین پستدام دعوت شدم، که چند نفری بیشتر نبودیم. سر میز نشسته بودیم و خانم پانته آ هم بی حجاب بود. به نظرم می رسد، که رفتارشان هم کمی سرخوش بود، که فکر کنم  چیزی نوشیده بودند و… من حقیقتا ترسیدم و گفتم چه بسا اتفاقی بیفتد و دردسر بشود.  همان شب بعد از اینکه ایشان را تا هتل مشایعت کردم ارتباطم را کاملاً قطع کردم.

برای کنفرانس ایرانیان خارج از کشور هم برایم دعوتنامه فرستاده بودند، که البته به دلیل کار، نتوانستم بیایم و دیگر ارتباطی نداشتم تا اینکه چند روز پیش اخباری را شنیدم درباره ی عباس غفاری، که به او می گفتند آقا!

این اطلاعات من بود درباره ی این آقا و دوستانش چون آقای مشایی و خانم پانته آ…


[ دوشنبه 90/3/2 ] [ 1:57 صبح ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]

اخبار منتشره حاکی از «شیطان‌پرستی» و بالتبع فساد و فحشای وی دارد و ظاهراً برخی از مقامات نیز با وی در ارتباط تنگاتنگ بودند. البته اخبار از مقامات به صراحت نام نبرده‌اند، بلکه از یکی از آنها تحت عنوان «ر» نام می‌برند که منظورشان به احتمال قوی همان «رحیم مشایی» است. در هر حال در سایت شفاف مطالبی به همراه سند منتشر شده است که عیناً در ذیل ایفاد می‌گردد.

«... داستان از زمانی آغاز می شود که "ع ـ غ " که علاوه بر آشنایی بر فن حجامت به رمالی نیز آشنایی داشته در حدود بیست سال پیش به اهواز می رود تا مشکلی از یک نفر را به اصطلاح خود حل کند . اما 6 ماه در آنجا می ماند کاری از پیش نمی برد تا اینکه متوجه می شود فرد رمال دیگری که چیره دست تر از اوست در مقابلش قرار دارد . او با رمال مقابل قرار ملاقات می گذارد و در این دیدار متوجه شیطان پرستی وی می شود .
در همان جلسه چون به شدت شیفته مشهور شدن و انجام دادن کارهای عجیب بوده است تصمیم میگیرد خود نیز به آیین شیطان پرستی در آید و اهانت های بی شماری به مقدسات اسلامی می کند تا به مرور از مسلمان بودن به وادی ارتداد و کفر و شیطان پرستی وارد شود .
 اما چند سال بعد وصی وی متوجه رفتارهای واقعی او می شود و به او هشدار می دهد که بعد از سال ها زندگی و دوستی با او متوجه همه واقعیات شده و تصمیم دارد به دوستان نزدیکشان این موضوع را اطلاع دهد . "ع ـ غ " نیز در اقدامی که فرار به جلو و پیش دستی محسوب می شده خودش دست به کار می شود و متنی را می نویسد و برای دوستان نزدیکش می فرستد . بعد از آن ماجرا برخی از آن دوستان به صورت کامل با وی قطع ارتباط می کنند اما به خاطر برخی توانایی هایی که به واسطه رمالی و شیطان صفتی این فرد در او سراغ داشته اند دچار ترس و اضطراب می شوند و حاضر نمی شوند جایی از واقعیات سخن بگویند .
کما اینکه هم اکنون و پس از بازداشت نامبرده و افشای برخی مفاسدش نیز برخی سایت های نزدیک به جریان انحرافی با انتشار شایعاتی چون سکته بازجوی " ع ـ غ " سعی در ایجاد ترس و وحشت در برخی آسیب دیدگان کرده اند و هنوز هم برخی از افرادی که با ماهیت وی آشنایی دارند به صراحت می گویند ما از عواقب سخن گفتن درباره وی می ترسیم و حاضر نیستیم حرفی بزنیم .
اما وصی سابق " ع ـ غ " که به کشوری دیگر رفته است حاضر به افشاگری علیه وی می شود و برخی از مستندات و دست خط وی را در اختیار سایت شفاف قرار می دهد. او همچنین اصرار دارد که بازجویان وی حتما موقع بازجویی قرآن پخش کنند تا این فرد شیطان صفت خلع سلاح شود .
 اما نامبرده در 16 فروردین ماه سال 1381 در نامه ای به چهار تن از دوستان نزدیکش هویت واقعی خود را اینگونه معرفی کرده است ( همان نامه ای که سال ها دوستانش به واسطه ترس از عواقبش حاضر به افشای آن نبوده و بعضا هنوز نیز نیستند ) :
" به نام همه پلیدی ها که شناخته و تجربه کرده ام
تصویر مربوط به اینجانب صاحب دستخط این ورقه معرفی نامه " ع ـ غ " فرزند علی به شماره شناسنامه بیست و سه صادره از شمیران متولد 1332 ساکن رستم آباد اختیاریه از شصت سال پیش تا کنون که در کوچه .... پلاک ... می باشد . پدرم از باج خورهای قلعه سی متری و مجهول النسب فاقد اصالت و شناشایی پدر و مادر خود بوده که بنا به اقتضاء موقعیت باج خوری بعد به استخدام پاسبانی و ادامه فعالیت های خلاف زندگی فاسدی را با انتخاب مادرم که یکی از فواحش قلعه بدنام بوده و حتی فرزندان خود را از همبستری با مردان محله به دنیا آورده طوری که حرامزاده های موسوم به خواهرانم در اثر فقر اشتغال به فحشاء داشته و برادرهای آنان هم از طریق سرقت و کلاهبرداری امرار معاش و خودم هم به همین طریق بوده ایم . تا با سقوط رژیم پهلوی و اجبار فرهنگی مادر و خواهرهایم در حجاب رفته و خانه نشین شدند و ما هم منافقانه تظاهر به دین داری نمودیم ... "

وصی وی مدعی است که "ع ـ غ " بعد از مدتی با آقای "ر" که هم اکنون از مقامات جریان انحرافی است آشنا می شود و بعدا از طریق وی با برخی دیگر از مقامات مشهور جریان انحرافی آشنای می شود .
به ادعای وصی وی ، این مقامات جریان انحرافی گاهی به صورت هفتگی به منزل وی رفت و آمد می کردند و برخی از سخنان جنجالی آنان نیز ناشی از القائات خاص وی می باشد .
اینکه چگونه فردی شیطان صفت توانسته خود را به برخی مقامات نزدیک کند شاید کار چندان دشورای نباشد . چرا که گفته می شود نامبرده برغم باطن شیطان صفتش ظاهری کاملا متفاوت دارد و مدعی است که حافظ کل قرآن و نهج البلاغه نیز می باشد و در برخی محافل به تفسیر آیات قرآن نیز می پرداخته است . اما آنچه مسلم است تمام این رفتارها در واقع برای نزدیک شدن به مومنین و ضربه زدن به دین خدا از طریق انحرافات آنان بوده است . کما اینکه نامبرده دچار مفاسد متعدد اخلاقی نیز می باشد و در نزد دوست بسیار نزدیکش که اکنون وصی نیز هست ، از سخیف ترین ادبیات جنسی استفاده می کرده است .  
همچنین یکی از دوستان دیگر وی که نخواست نامش فاش شود نیز به طور خلاصه  گفت:وی یک فالگیر و رمال است که  ادعا می کند با اجنه در تماس است و مردم برای پیدا کردن اشیا گم شده و یا خبر گرفتن از آینده به وی مراجعه می کنند و حلقه انحرافی نیز با وی در تماس است و از پیشگویی های وی بهره می برد.
وی همچنین درباره شایعه یهودی بودن ع.غ گفت: به نظر می رسد وی مسلمان است (ظاهرش را چنین نشان می‌دهد) اما به یهود گرایش دارد و ستاره داوود به گردن می اندازد .

 


[ دوشنبه 90/3/2 ] [ 1:49 صبح ] [ علی چمران زاده ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

بیداری اولین مرحله تکامل است، پس بیدار نشو!
موضوعات وب