بیداری بیداری اولین مرحله تکامل است، پس بیدار نشو!
| ||
[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 10:36 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
45 سالش بود که جنبش امل رو در لبنان تشکیل دادند .مصطفی حسابی درگیر امورات جنبش شده بود .آن زمان غاده دختری 25 ساله بود که اهل شعر و شاعری و قلم بود.خانواده اش خانواده ای پولدار و متمکن بودند. امام موسی صدر بانی آشنایی غاده و مصطفی شد و خودش هم عقدشون کرد.خانواده غاده بااین ازدواج مخالف بودند. می گفتند: که مصطفی هم سنش از دخترشون بزرگتره ، نه خانواده در لبنان داره و نه ثروت.تازه ایرانی هم هست.اما غاده عاشق مصطفی شده بود 8 ماه از آشنایی مصطفی و همکاریشون در امل با هم دیگر می گذشت و سعی می کردند تا خانواده غاده رو برای ازدواج راضی نمایند.ولی آنها رضایت نمی دادند. تا بالاخره مصطفی به غاده گفت : باید این وضعیت رو به یک نتیجه ای برسانیم .غاده بالاخره تصمیمش رو گرفت وقتی وارد خانه شدمادرو پدر روبروی تلویزیون نشسته بودند. خاموشش کرد و مصمم گفت: من 25 سال از زندگی ام می گذرد در طول این عمرم تا کنون با شما مخالفتی نکردم ولی اکنون می خواهم تصمیمی بگیرم و آن این است که دو روز دیگر من و مصطفی می خواهیم عقد بکنیم. مادر و پدر بسیار از رک گویی غاده متعجب شدند مادرش نزدیک بود برای اولین بار اورا کتک بزند باواسطه گری پدر مادر ارام شد و ناگهان پدرش گفت: باشد.بدون هیچ تشریفاتی مراسم ازدواج این دو برگزار شد .غاده حتی به آرایشگاه هم نرفت و مصطفی حلقه عقد هم نخرید.چون یادش رفته بود. اولین هدیه مصطفی به غاده بر سفره عقد یک شمع بود که غاده او را پنهان کرد تا کسی آن را نبیند. هنوز بعد از عقد مادر غاده نسبت به این وصلت نظرش منفی بود . فردای آن روز وقتی داشتم وسایلم را جمع می کردم تا به دفتر جنیش امل بروم و زندگی ام را با مصطفی شروع کنم. ناگهان مادرم کنترل خودش را از دست داد و شروع کرد به مصطفی ناسزا گفتن و به او می گفت که تو دختر مرا سحر کردی .وگرنه چگونه ممکن است دختری زیبا، جوان و ثروتمند با مردی مسن، بی پول و ... ازدواج کند. آن روز و روزهای بعد آنقدر مصطفی به مادر غاده محبت کرد تا بالاخره نظر او را عوض نمود و به جایی رسید که مادرغاده دلسوزتر از غاده برای مصطفی شده بود. [ یکشنبه 89/12/29 ] [ 9:7 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
فضاى اهانت و هتک حرمت در جامعه، یکى از آن چیزهائى است که اسلام مانع از آن است؛ نباید این اتفاق بیفتد. فضاى هتک حرمت، هم خلاف شرع است، هم خلاف اخلاق است، هم خلاف عقل سیاسى است. انتقاد، مخالفت، بیان عقاید، با جرأت، هیچ اشکالى ندارد؛ اما دور از هتک حرمتها و اهانتها و فحاشى و دشنام و این چیزها. همه هم در این زمینه مسئولند. این کار علاوه بر اینکه فضا را آشفته میکند و اعصاب آرام جامعه را به هم میریزد - که امروز احتیاج به این آرامش هست - خداى متعال را هم از ما خشمگین میکند. من میخواهم این پیامى باشد به همهى آن کسانى که یا حرف میزنند، یا مینویسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهى اینها بدانند، کارى که میکنند، کار درستى نیست. مخالفت کردن، استدلال کردن، یک فکر سیاسى غلط یا یک فکر دینى غلط را محکوم کردن، یک حرف است، مبتلا شدن به این امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سیاسى، یک حرف دیگر است؛ ما این دومى را به طور کامل و قاطع نفى می کنیم؛ نباید این کار انجام بگیرد. متأسفانه بعضى این کار را میکنند. من بخصوص به جوانها توصیه میکنم. بعضى از این جوانها بلاشک مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خیال میکنند این وظیفه است؛ نه، من عرض میکنم این خلاف وظیفه است، عکس این وظیفه است.
[ یکشنبه 89/12/29 ] [ 1:31 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
1. از همهى آقایان تشکر میکنیم؛ بخصوص از جناب آقاى هاشمى رفسنجانى، براى اینکه در این اجلاس، انتظار خصمانهاى را که دشمنان داشتند، خنثى کردند. آنها انتظار داشتند که بین خبرگان امت اختلاف بیفتد؛ رقابتها به صورت رقابتهاى متعارف دنیاى مادى در بیاید و مسابقهى در خدمت، تبدیل بشود به رقابت منفىِ در تصرف مراکز و جایگاهها؛ که این بحمداللَّه نشد. خب، از جناب آقاى هاشمى انتظار هم همین بود؛ با توجه به سابقهى عقل و احساس مسئولیتى که در ایشان همیشه ما مشاهده کردیم. و آنچه که انتخاب هم کردید آقایان! انتخاب بجا و بحقى بود. جناب آقاى مهدوى شخصیت برجسته و بارزى هستند؛ هم در عالم روحانیت، هم در عالم سیاست، هم در مسائل جارى کشور، در مسائل حوزه و دانشگاه، از اول انقلاب تا امروز. آنچه اتفاق افتاد، انشاءاللَّه به برکت اخلاص آقایان و اخلاص شماها و عقل و تدبیرى که انسان در رفتارها و گفتارها مشاهده میکند، به خیر اسلام و مسلمین خواهد بود؛ انتظار هم همین است. 2. شرائط امروز کشور، به ملاحظهى مسائل منطقه، شرائط بسیار مهم و حساسى است. مسائل منطقه، مسائلى است که ابعاد آن از متعارف مسائل جارى بکلى بیرون است. آنچه دارد اتفاق مىافتد، خیلى ابعاد عظیمى دارد. حالا دشمنان، سوءاستفادهکنان، فرصتطلبان بینالمللى و مستکبران چه میخواهند و چه خواهند کرد، بحث دیگرى است. آنچه اتفاق افتاده، دو شاخصهى بسیار مهم دارد، که این دو شاخصه مورد آرزوى همهى مسلمانان صادق و اندیشههاى والا در انقلاب اسلامى، در جمهورى اسلامى و در سایر نقاط عالم بوده است. این دو اتفاق، یکى حضور مردمى است، یکى شعار اسلام. این دو چیز، خیلى مهم است. 3. حضور مردمى معنایش این است که ملتها با تن خودشان، با حضور شخصى خودشان در میدانهاى مبارزه حاضر شوند و خطرات را تحمل کنند؛ مثل آن چیزى که در ایران اتفاق افتاد. وقتى این شد، هیچ قدرتى در مقابل این نمیتواند بایستد؛ حالا آمریکا و اینها که سهلند. اگر همهى قدرتهاى عالم هم دست به یکى شوند، در مقابل ملتى که با همهى وجود وارد میدان شده است، نمیتوانند مقاومت کنند، ایستادگى کنند. البته میزنند، میکُشند، خونریزى میکنند، اما مغلوب میشوند. همان طور که امام در آن سالها فرمودند، خون بر شمشیر فائق خواهد آمد، پیروز خواهد شد. این اتفاق افتاده است. مردم با جسم خودشان، با وجود خودشان وارد میدان شدهاند؛ نماینده نفرستادند، به حرف اکتفاء نکردند؛ آن هم نه در یک کشور، در چندین کشور؛ که زمینهى آن در کشورهاى دیگر هم وجود دارد. 4. در این حوادث، دست قدرت خداوند محسوس است. چون دست قدرت الهى هست، بنابراین پیروزى هم در آن قطعى است. 5. نکتهى دوم در اینها، مسئلهى شعار اسلام است. خب، در این کشورها و در دیگر کشورهاى اسلامى، مردم، مردم مسلمانى هستند، جزو امت اسلامند. حتّى در آنجاهائى هم که مظاهر اسلامى محدود بوده است، همراه با فشار بوده است، مردم مؤمنند، مسلمند و اسلام ریشه دارد؛ این هم از خصوصیات اسلام است. 6. در کشورى مثل مصر که آنجا اسلام خیلى عمیق است، عمیق است، قرآن آنجا حاکم است، محبت اهلبیت آنجا حاکم است. 7. خب، ما حالا به عنوان جمهورى اسلامى، و ما تعداد موجود در اینجا به عنوان مسئولانى از جمهورى اسلامى، و همچنین دیگر مسئولان، وظائفى داریم؛ بایستى به این وظائف توجه کنیم و از این مقطع زمانى آسان نگذریم. 8. یکى از چیزهائى که بلاشک در این حوادث مؤثر بود، الگوسازى و گفتمانسازى انقلاب اسلامى بود. انقلاب اسلامى براى مسلمانها الگو شد؛ اولاً با پیدایش خود، بعد با تشکیل موفق نظام جمهورى اسلامى که توانست یک نظامى را با یک قانون اساسىِ کامل ارائه کند و آن را به کرسى بنشاند و تحقق ببخشد، و بعد ماندگارى این نظام در طول سى و دو سال که نتوانند به او ضربه بزنند، و بعد استحکام و تقویت هرچه بیشتر این نظام - که نظام جمهورى اسلامى امروز از لحاظ عمق و ریشه، قابل مقایسهى با ده سال پیش، بیست سال پیش و سى سال پیش نیست - و بعد پیشرفتهاى گوناگون در این نظام، که پیشرفت علمى، پیشرفت فناورى و صنعتى، پیشرفتهاى اجتماعى گوناگون، پخته شدن افکار، پدید آمدن افکار نو، حرکت عظیم علمى در کشور و فعالیتهاى گوناگون است. عمرانهائى که در این کشور شده است، در مواردى کشور را به درجهى چند کشور معدود دنیا درآورده است. اینها همه حوادثى است که اتفاق افتاده است. اینها براى ملتهاى مسلمان چیزهاى محسوسى است؛ اینها را مىبینند، مشاهده میکنند. این انقلاب آمد، نظام درست کرد، این نظام باقى ماند، روزبهروز قوىتر شد، روزبهروز هم پیشرفتهتر شد؛ این میشود الگو. 9. بخش مهمى از تبلیغات ضد جمهورى اسلامى، ناظر به همین جهت است؛ ناظر به این است که الگوسازى نشود؛ در چشم ملتهاى مسلمان، جمهورى اسلامى به صورت یک الگوى موفق درنیاید. به نظر من این نکتهى بسیار مهمى است که همهى ما باید به آن توجه کنیم. سعى دشمنان این است که جمهورى اسلامى به شکل یک الگوى موفق در چشم ملتها جلوه نکند؛ چون وقتى الگو پیدا شد، مردم به سمت آن حرکت میکنند؛ وقتى توفیق این الگو دانسته شد، مردم تشویق میشوند. [ شنبه 89/12/28 ] [ 11:58 عصر ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |