تا بوده همین بوده، که آدمی لایه های پنهانی نفسانیت خودش را بالاخره نشان خواهد داد. یک جایی، یک زمانی، در گوشه ای و در لحظه ای تاریخ ساز.
دیشب مطلبی از آیت الله مصباح یزدی را مطالعه می کردم که پیرامون جریان انحرافی روشنگری می کردند و نکته ای بسیار زیبا می فرمودند: که در مورد فتنه های اجتماعی بسادگی
نمی توان به علت و ریشه های آن پی برد. علتش هم آن است که در این چنین فتنه هایی شیطان از سالها قبل زمینه سازی و بسترسازی نموده است و ما نمی دانیم چه دلهایی را شخم زده، بذر خودش را کاشته و سالها آبیاری کرده تا در زمان مورد نظر بهره برداری کند.
از این رو فتنه های اجتماعی بسیار پیچیده هستند.
امروز فیلم سینمایی تنهاترین سردار را می دیدم و نشان می داد که چگونه جعده –لعنت الله علیه- به قتل امام حسن مجتبی علیه السلام رضایت داد. جعده ای که همسر سرور و سالار دوجهان بود، ناگهان حب جاه و شهرت او را به هلاکت جهنم فرستاد. سالها با ظاهری موجه زندگی کرد، تاجایی که همسر امام زمانش شد، ولی ناگهان خصلتهای پنهانی در لایه های نفسانیتش، کار دستش داد.
درجریان فتنه 88 هم دیدیم که نخست وزیر، نماینده و برخی از یاران امام لغزیدن. باید دید که، کدام خصلتهای پنهانی شان، سرباز کردند و درلحظه تاریخ ساز آنها را به زمین زدند.
و اما مراد اصلی ام این بودکه خواستم بگویم، حواسمان به خصلتهای پنهانی خودمان باشد. هرکس یک نقطه ضعف و یک خصلت پلید پنهانی ممکن است داشته باشد.که سالها با نقاب دین و دینداری خودش را پنهان کرده است و منتظر یک لحظه تاریخ ساز نشسته تا ضربه کاری خودش را بر پیکرمان بزند. چه بهتر اینکه قبل از رسیدن آن لحظه، ما به سراغش برویم و با آن دست به گریبان بشویم و چنان او را بفشاریم که نفسهای پایانی اش را بزند و تا گزند او در امان بمانیم.