بیداری بیداری اولین مرحله تکامل است، پس بیدار نشو!
| ||
از روزی که تصمیم می گیری خیلی خوب شوی شروع می شود، چرا که می داند احتمال پیروزیت زیاد است، منظورم سازش کاری منفعت طلبی با آرمانهاست. وقتی تصمیم می گیریم خیلی خوب شویم همه عالم به مدد ما می آید چون طبع عالم این است که انسان را در راه خوب شدن کمک رسانی کند. اما این لذات و منافع حیوانی پست، اینجا که می دانند احتمال شکستشان زیاد است شروع می کنند به سازش کاری، آنقدر از مواضع خود پائین می آیند تا بالاخره در حاکمیت جدیدی که بر پا می شود یک جای پایی هم شده داشته باشند. به مقام پاسبانی یک ده کوره هم رضایت می دهند آن قوایی که روزی سلطنت وجود انسان را در دست داشتند، می دانید چرا؟ برای اینکه انتهای این سازش کاری این است که ما دیگر خیلی خوب نمی شویم نهایت تا مرحله خوبی می رسیم. التقاط به گوشتان خورده است. منفعت پرستی وقتی کم می آورد دنبال همین است از در سازش وارد می شود تا نهایت دچار یک التقاطی بشویم و همین باب سقوط ما می شود، التقاط، انحراف و سقوط. تا اینجا داشتم تحلیل روانی وجود آدمی را می گفتم. اما وضعیت عالم خارج هم از درونمان زیاد دور نیست. از روزی که انقلاب اسلامی تحقق یافت. منفعت طلبها عَلَم مخالفت با این نهضت را بلند کردند و تا آنجایی رسید که احساس کردند توان مقابله با این جریان را ندارند از همین رو از درسازش وارد شدند تا انقلاب را دچار التقاط کنند و نهایتا به انحراف و سقوط بکشانند. از آسانترین شیوه هایی که به کار بردند برای اینکه انقلاب دچار التقاط شود. نهضت احیای ساختارهای اجتماعی و اداری 700 ساله و پوسیده التقاطی است. به قولی می گفتند:"انقلاب دیگر تمام شده، اکنون باید قانونمدار شویم" به نام قانون مداری، انقلابی ها را درون ساختارهایی خشک، دست و پاگیر و غیر منعطف قرار دادند. آنقدر این حرکت ظاهری زیبا داشت که وقتی انقلابی ها در ریل این مسیر قرار گرفتند خودشان ادامه راه را پیمودند. مسیری را ریل گذاری کردند که امروز خودشان در مقابل آن عاجز و مستضعف شده اند. ساختارهای اداری و بروکراسی بنا گردید که دیگر از خروجی آنها اهداف اولیه انقلاب را نمی شد پیگیری کرد. دوباره برگردیم به ابتدای کلام وقتی منفت پرستی کم می آورد از در سازش وارد می شود، حاصل سازش کاری منفعت پرستی همین نظام اداری و بروکراسی بود که دیگر از آن تحقق اهداف انقلاب -خوب شدن- بدست نمی آمد بلکه نه تنها ما را دور می ساخت، اهالی این ساختار را هم مجبور به منفعت پرستی می نمود. شاهد مثال کلامم بیانی از استاد پناهیان است که می فرمود: "هیچگاه منظم ترین ساختارهای اجتماعی برای تنظیم روابط و نظارت بر رفتارها نمی تواند جامعه ای سعادتمند درست کند، چون حیات اجتماعی انسان توسط خدای متعال بگونه ای طراحی نشده است که بشود این جامعه و این انسان را بدون زندگی جهادی و نگاه ایثارگرانه به سعادت رساند" و اما انقلابی که برای سعادت انسانها حرکت خود را شروع کرد توسط عده ای منفعت طلب دچار ساختارهای اجتماعی و اداری گردید که برای رساندن انسانها به سعادت دست و پایش بسته شده است. اما خدا را شکر که این انقلاب رهبری فرزانه دارد، رهبری که هم راه بلد است و هم راه بر، رهبری که همیشه انقلاب را از انحراف و سقوط نجات می هد، ایشان می فرماید: " در مورد شعار امسال و کارى که امسال باید انجام بگیرد. البته سرفصلهاى مهمى وجود دارد که همه داراى اولویتند. مثلاً تحول نظام ادارى یک کار لازم است که باید انجام بگیرد؛ تحول آموزش و پرورش، یک کار بنیانى است؛ جایگاه علوم انسانى در دانشگاهها و در مراکز آموزش و تحقیق، یک کار اساسى است؛ مسائل مربوط به فرهنگ عمومى، مسائل مربوط به اخلاق جامعه، این کارها همهاش کارهاى مهمى است؛ لیکن به نظر صاحبنظران، امروز در این برههى از زمان، مسئلهى اقتصادى از همهى مسائل کشور فوریت و اولویت بیشترى دارد. اگر کشور عزیز ما بتواند در زمینهى مسائل اقتصادى، یک حرکت جهادگونهاى انجام بدهد، این گام بلندى را که برداشته است، با گامهاى بلند بعدى همراه کند، بلاشک براى کشور و پیشرفت کشور و عزت ملت ایران تأثیرات بسیار زیادى خواهد داشت. ما باید بتوانیم قدرت نظام اسلامى را در زمینهى حل مشکلات اقتصادى به همهى دنیا نشان دهیم؛ الگو را بر سر دست بگیریم تا ملتها بتوانند ببینند که یک ملت در سایهى اسلام و با تعالیم اسلام چگونه میتواند پیشرفت کند." 1/1/90 اکنون که ساختارهایی را که دچار منفعت پرستی شده اند را دانستید. رهبرمان گفت؛ نیاز به تحول دارند. چرا؟ جوابش ساده است. اما خودش راه حل را هم ارائه داد"حرکت جهادگونه" کارجهادی، روحیه جهادی، تمام ساختارهای ما نیاز به تحول اساسی دارند، تحولی که از دریچه و پنجره "حرکت جهادی" به آن نگاه شود. چرا که شاه بیت انقلاب اسلامی "جهاد" است، همان اصل عالیه ای که "منفعت" درصدد حذف آن برآمد. براستی اگر همانند ابتدای انقلاب همه مسایل جهادگونه مسیر خود را می پیمود ایران چه گلستانی شده بود. اما به برکت امام راحل و رهبرمان امید، همیشه در ما زنده است. همین امید باعث شد تا حرکتهای جهادی در گوشه گوشه کشور از دهه شصت آغاز شود، و بعد از انقلاب فرهنگی که سبب تعطیلی دانشگاه ها شد، دانشجویان نیز همراه با اساتید خود از این فرصت استفاده کردند و وارد بدنه حرکتهای جهادی شدند و این جریان از آن سالها ریشه گرفت. اما در این سالیان اخیر و حرکتها و اردوهای جهادی رشد چشمگیر و روبه رشدی داشته است که بسیار باید قدردان این حرکت ها بود اما گویی امروز زمان آن فرا رسیده است تا حرکتهای جهادی خود را از انحصار کالبد اردوهای جهادی خارج کند و از این پیله بیرون بیاید همه ما انتظار این دگردیسی را می کشیم، پروانه ای که وظیفه گرده افشانی را برعهده بگیرد. امروز نیاز مبرم انقلاب اسلامی، دمیدن روحیه جهادی در تمامی شئون و عرصه هاست. باید فکری اساسی کرد، باید به دنبال فراگیر کردن این روحیه بود اگر بخواهیم الگو را بر سر دست بگیریم تنها راه"حرکتهای جهادی" است. [ دوشنبه 91/7/17 ] [ 12:19 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |