بیداری بیداری اولین مرحله تکامل است، پس بیدار نشو!
| ||
آیتالله یزدی گفته است؛ در برابر این انحراف فکری اعتقادی که در کنار دفتر رئیس جمهور محقق شده است ما باید وظایف خود را دقیقتر بشناسیم.
[ چهارشنبه 90/3/25 ] [ 3:39 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
ان روزها خدا باید به دادمان برسد که چه بر سر این مملکت دارد می آید.به یکی از دوستان می گفتم احمدی نژاد کارهای بزرگی توی ایران انجام داده که هیچ کس انجام نداده. هم کارهای مثبت هم کارهای جنجالی و پر سرصدای سوال برانگیز. که از جمله اونها هم گیر دادن به این مشاییه. که معلوم نیست چه بلایی می خواد به سرمون بیاره.اون از وضعیت جادوگرا و جنگیراش که توی نهاد ریاست جمهوری قسمت مخصوص داشتن. اتاق ویژه داشتن. اون از وضعیت فسادهای اقتصادیش و تسلط بر گلوگاههای اقتصادی. اون از وضعیت پانته آ. وضعیت بقایی رو که دیگه نگو. قضیه مجلس هم که داره بیخ پیدا می کنه چون ظاهرا دخالتاش توی این قضیه صدای نماینده ها رو درآورده.بقیه جریانات رو هم که خودتون می دونید. واقعا خدا به دادمون برسه. [ دوشنبه 90/3/23 ] [ 12:50 عصر ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
جدیدترین دست و پازدنهای جریان سبز لجنی در تازه ترین بیانیه متن بیانیه را گذاشتم تا خودتون بخونید. [ شنبه 90/3/21 ] [ 12:51 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
آیتالله مصباح یزدی: عنصر اصلی راه امام (ره)، اعتقاد به مهدویت و در کنار آن وفاداری به اسلام و ولیفقیه است. [ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 5:36 عصر ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان 10خرداد در اولین اجلاس استانداران سراسر کشور در سال 1390که در محل وزارت کشور برگزار شد، حضور یافت و به ایراد سخنرانی پرداخت. از این رو برخی گفته های رئیس جمهور در این دیدار که تا کنون منتشر نشده است توسط هفته نامه دانشجویان منتشر شد که در ذیل می آید: براساس این گزارش، رئیس جمهور در این سخنرانی خود با اشاره به مباحثی مبنی بر اینکه برخی عناصر دولت با جن گیرها و رمالان در ارتباط هستند، گفت: حالا که برخی ها را با این عنوان دستگیر کرده اند، بهتر است بگذارند دولت کار خودش را بکند. وی همچنین در بخش دیگر سخنان خود گفته است: دولت را متهم می کنند که می خواهد در انتخابات دخالت کند، ما کی در انتخابات دخالت کردیم؟ ما به هیچ وجه قصد دخالت در انتخابات را نداشته و نداریم. احمدی نژاد درباره اظهارنظر های مختلف درباره مسائل مالی و انحرافات فکری مشایی گفت: اگر اینها یک برگ تخلف از آقای مشایی داشتند در بوق و کرنا می کردند. مطالب اخیر هم که منتشر شده سند سازی است. وی درباره مشایی اضافه کرد: من آقای مشایی را ??سال است که می شناسم و او را فردی مومن و باتقوا می دانم. رئیس جمهور همچنین گفت که برخی ها در چند وقت اخیر شایعه کرده بودند که احمدی نژاد می خواهد استعفا بدهد! اینها گمان کرده اند که الان وقت تقسیم غنائم است، در حالی که من به همه اعلام می کنم که مثل کوه ایستاده ام و تا روز تنفیذ بعدی با جدیت به کار ادامه خواهم داد. احمدی نژاد همچنین درمورد مسائل مربوط به محمد رضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور گفت: همیشه گفته ام که اگر ثابت شد ایشان یک ریال سوءاستفاده کرده است، در تلویزیون عذرخواهی می کنم؛ من با با اطمینان می گویم که آقای رحیمی یک ریال هم سوءاستفاده نکرده است. رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود گفت: برخی هم اینگونه عنوان می کنند که من را طلسم کرده اند! خب بیایید طلسم من را بشکنید تا همه راحت شوند! احمدی نژاد ادامه داد: من نه بچه خان هستم، نه بچه سرمایه دار، نه شعیب بن صالح! من خاک پای مردم هستم. رئیس جمهور همچنین در بخش دیگری از سخنانش بار دیگر با اشاره به تبعیت خود از ولی فقیه تاکید کرد که با وجود ولایت در کشور بن بستی وجود ندارد. وی در پایان خاطرنشان کرد: برخی می خواهند من را بزنند؛ اما من که گفته ام زمین خورده خدایی ام هستم پس بگذارند کارمان را بکنیم. [ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 5:33 عصر ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
این مطلب توسط یکی از دوستان به دستم رسیده که منبعش موثق است اما در مورد صحت بیاناتی که توسط آیت الله نمازی مطرح شده است نمی توانم نظر بدهم. مقام معظم رهبری در جلسه ای به سرلشگر محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دستور دادند که همه عوامل و کسانی را که نیروهای عملیاتی این طرح هستند، دستگیر و با قوت بازجویی و بررسی کنید. به گزارش جهان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی "سفیر ولایت" که توسط دفتر آیت الله عبدالنبی نمازی، نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان اداره میشود، با انتشار مطلبی با عنوان "ناگفتههای حضرت آیت الله نمازی درباره انحرافات و جریانات اخیر کشور"، اطلاعات مهمی را از تحرکات خطرناک جریان انجرافی و لیدر این جریان، فاش کرد. بر اساس این گزارش، این مطلب که امروز، سه شنبه بر روی این پایگاه منتشر شده است، متن کامل ناگفتههای آیت الله نمازی در حاشیه درس خارج فقه ایشان، درباره انحرافات و جریانات اخیر کشور است. متن کامل این سخنان بدین شرح است: آن چیزی که ما احساس میکنیم و پیش بینی میکنیم این یک تهدید جدی برای سلامت و امنیت کشور و برای مسائل ارزشی و اعتقادی است. این جریان نقطه محوری باورهایشان به ظاهر این است که میگویند ما در زمان غیبت احتیاجی به واسطه بین خلق و امام زمان سلام الله علیه نداریم قرآن هست روایات هم هست و ما میتوانیم با امام زمان(عج) ارتباط برقرار کنیم. این همان جمله ای است که امام حنفی، ابوحنیفه گفتند "حسبنا کتاب الله" و این دقیقاً در تضاد با مکتب اهل بیت(ع) است. مکتب اهل بیت(ع) این است که چه در زمان ظهور و چه در زمان غیبت، خلق، راهی برای ارتباط با ذات اقدس ربوبی جل و علا جز باب ولایت ندارد. راه، همان صراط مستقیم است که تفسیر به "ولایت" شده است؛ ولایت علی بن ابیطالب(ع) و یازده فرزندش(ع) و در عصر غیبت، ولایتی که منشعب است از ولایت کبرای الهیه و آن ولایت فقهای عدول است و هر کسی به هر راه دیگری برود ضال است.
مراکز قدرت نظام در اختیار دفتر رئیس جمهور
دستور پیگیری موضوع تصرف سایپا توسط رهبر انقلاب وزارت نفت دست اینهاست دستور بازداشت نیروهای عملیاتی مشایی: فکر نمیکردیم رهبری این قدر قاطع و محکم بایستد
در اولین جلسه ای که هیئت دولت در کردستان بودند آقای مصلحی شرکت نمیکنند. در اولین جلسه در تهران آقای مصلحی با مشورت دفتر به قم سفر میکنند ولی در جلسه دوم هیئت دولت شرکت میکنند. رئیس جمهور که وارد جلسه میشود به احترام آقای حائری که درس اخلاق گفتندچند دقیقه ای مینشیند و بعد با اجازه آقای حائری جلسه را ترک میکند و از طریق یکی از اعضای دفتر آقای مصلحی را صدا میکنند و میپرسد که شما چرا شرکت کردید؟ آقای مصلحی میگوید دستور آقاست. رئیس جمهور میگوید شما به مسائل بین من و آقا کاری نداشته باشید و خودتان را درگیر این مقوله نکنید. آقای مصلحی از جلسه هیئت دولت خارج میشود و در نهایت خبر به آقا میرسد و آقا محکم میگویند که آقای مصلحی حتماً باید در جای خوشان باشند و به همین دلیل مشایی گفته بود که ما احتمال نمیدادیم که آقا این قدر محکم بمانند و آقا هم که گفته بودند من تا آخر پای این مسئله میایستم منتها با حفظ آرامش کشور در حالی که اوضاع منطقه مانند مصر و لیبی و بحرین و عربستان به این صورت است باید طوری رفتار کرد که هم این فتنه مهار و کنترل بشود توسط وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی و هم آرامش کشور پابرجا باشد.
آقا میفرمایند رئیس جمهور باید حفظ شود
احمدی نژاد: آرای من به خاطر حمایت آقا کم شد [ چهارشنبه 90/3/18 ] [ 5:21 عصر ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
[ دوشنبه 90/3/9 ] [ 5:12 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکلگرفتن است و شیطان تمام تجربیات و حیلههای خود را به کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند.
[ دوشنبه 90/3/9 ] [ 4:59 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
آقای یوسف خ در نامه ای، نوشته است : بسم الله النور من یوسف هستم و چند سالی هست، که در آلمان، در ? پروژه ساختمان سازی انبوه مهندس ناظر هستم. اطلاعات من البته بیشتر درباره ی آقای مشایی و خانم دیگری به نام پانته آ است. در سالیان قبل حدود سال ???? من آقای عباس غفاری را از طریق فردی به نام غلامعلی… شناختم. گرهی در کارم افتاده بود و ایشان من را برد منزل فرد دیگری. ایشان را شناختم. یکسری دعا را با زعفران در کاسه ی چینی ای، که گفته بود با خودم بیاورم، نوشت و بعد گفت با این آب زمزم، که در قوطی ای بود، مخلوطش کن و در ? وعده بخور. من انجام دادم و دست بر قضا گره از کارمان باز شد. من هیچ وقت به این مسایل اعتقاد نداشتم ولی خب راستش را بخواهید ته دلم کمی لرزید. گذشت و گذشت و من هر از گاهی، که به تهران می آمدم، آن زمان من در معدن گل گهر کار می کردم، به ایشان هم سری می زدم و جالب اینکه هر بار هم یکجایی بود. ? بار در باغی در شهریار و ? بار در شهرری و چندباری هم در خیابان ایران. هربار هم ایشان دعایی برایم می نوشت. آخرین بار، که ایران بودم و می خواستم از ایشان خداحافظی کنم و به آلمان بیایم، ایشان را در منزل… در خیابان سبلان دیدم. گفت فلانی بیا می خواهم تو را به یکی از خواص معرفی کنم که آقای دکتر… بودند. ایشان ? سال بعد … شدند و من تا آن روز ایشان را اصلا نمی شناختم. رفتیم در حیاط خلوت همان منزل، که دکتر با چند نفری نشسته بود، و ظرف اناری هم بود. آقای عباس غفاری، که همه آقا صدایش می کردند، من را معرفی کرد و نشستیم. آقا، عباس غفاری، اناری را برداشت و نصف کرد و نصفش را در کیسه ای گذاشت و نصفش را به دکتر… داد و گفت این را خودت بخور و این راهم به سید بده. من البته نفهمیدم منظورش از سید کیست؟ رو به من کرد و گفت: فلانی این انارها را مولایمان فرستاده است. خب من هم تحت تاثیر قرار گرفتم و اشکم جاری شد و خلاصه نصف اناری هم خوردم و دعا کردم کار آلمانم درست شود، که آقا، عباس غفاری، گفت شک نکن همه ی مشکلاتت حل می شود و البته به طور معجزه آمیزی هم حل شد. همه ی اینها باعث شد تا من ایمانم به آقای عباس غفاری بیشتر شود. تا اینکه سال پیش من برای شرکت در مناقصه ساختمان اجلاس در کیش به تهران آمدم و فرمها را گرفتم و همان روز هم برای اینکه مشکلم این بار هم حل شود، گشتم و خلاصه آقا را پیدا کردم. در محله ی دیلمان در شهرری در ? باغچه مانندی ایشان را دیدم و گفتم: آقا! این فرمها را تبرک کنید، که برنده شوم. ایشان گفت چیست؟ گفتم فلان است و گفت حل شد کارت! همان لحظه پرسیدم چرا؟ گفت: الان می بینی تو از خواصی! خلاصه کمی، که نشستم، دیدم آقای مشایی از اتاقی آمدند بیرون با دشداشه ای سفید و بلند. عباس غفاری با ایشان حرف زد و ایشان آمد نشست کنار من و حرف زدیم و خلاصه گفت فردا بیا به آدرسی واقع در شمال تهران کنار مدرسه و سفارت ایتالیا. آپارتمانی بود و رفتیم و نشستیم. ایشان گفت کارتان انجام می شود اما باید سهم امام(ع) را هم بدهید، که پرسیدم چقدر؟ گفت ??? هزار یورو، که البته برای من بسیار بالا بود، ولی من نگفتم نه و گفتم چشم باید از آلمان بیاورم. همان روز آنجا خانمی را دیدم بی حجاب و با وضعیت آنچنانی، که اسمش بود پانته آ…، که آمد و حرف زد، و معلوم شد، که ایشان و پدرشان و شرکتشان، همه کاره ی این پروژه هستند! من برای زیارت امام رضا(ع) عازم مشهد بودم و گفتم چشم، حتما بروم مشهد و بیایم ببینیم چه می شود، که آقای مشایی گفت رازش را نمی دانم ولی تو داری خاص میشوی، چون ماهم با آقا، عباس غفاری، فردا عازم مشهدیم. واقعا من سردم شده بود و مانده بودم چه بگویم؟ خلاصه ? روز بعد در صحن انقلاب آقا، عباس غفاری، و مشایی و خانم پانته آ نشستند و گفتند پول را سریع باید بدهی چون برای سربازان مولا میخواهیم غذا بفرستیم! من شل شده بودم که بدهم یا ندهم؟ شب قرارمان شد در احمد آباد. وقتی رفتم در حیاط آن خانه ب بزرگ نشسته بودم و عباس غفاری و تعداد زیادی هم دورش بودند تا اینکه خلوت، که شد، رفتیم داخل خانه. بعد از ساعاتی من بودم و آقای مشایی و خانم پانته آ و عباس غفاری و ?، ? نفر دیگر. خلاصه من وعده کردم که تا ماه آینده پول را جور کنم. به تهران آمدم و چند روز بعدش هم به دفتر معماری خانم پانته آ رفتم و درباره ی کار و مسایل اینگونه صحبت کردم. برگشتم آلمان نتوانستم پول را جور کنم و البته کمی هم تردید داشتم تا اینکه آقای مشایی به برلین آمده بود و رفتم دیدم خانم پانته آ هم هست. اول در کنفرانسی در هتل بودیم و بعد هم در رستورانی در غرب برلین پستدام دعوت شدم، که چند نفری بیشتر نبودیم. سر میز نشسته بودیم و خانم پانته آ هم بی حجاب بود. به نظرم می رسد، که رفتارشان هم کمی سرخوش بود، که فکر کنم چیزی نوشیده بودند و… من حقیقتا ترسیدم و گفتم چه بسا اتفاقی بیفتد و دردسر بشود. همان شب بعد از اینکه ایشان را تا هتل مشایعت کردم ارتباطم را کاملاً قطع کردم. برای کنفرانس ایرانیان خارج از کشور هم برایم دعوتنامه فرستاده بودند، که البته به دلیل کار، نتوانستم بیایم و دیگر ارتباطی نداشتم تا اینکه چند روز پیش اخباری را شنیدم درباره ی عباس غفاری، که به او می گفتند آقا! این اطلاعات من بود درباره ی این آقا و دوستانش چون آقای مشایی و خانم پانته آ… [ دوشنبه 90/3/2 ] [ 1:57 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
اخبار منتشره حاکی از «شیطانپرستی» و بالتبع فساد و فحشای وی دارد و ظاهراً برخی از مقامات نیز با وی در ارتباط تنگاتنگ بودند. البته اخبار از مقامات به صراحت نام نبردهاند، بلکه از یکی از آنها تحت عنوان «ر» نام میبرند که منظورشان به احتمال قوی همان «رحیم مشایی» است. در هر حال در سایت شفاف مطالبی به همراه سند منتشر شده است که عیناً در ذیل ایفاد میگردد. «... داستان از زمانی آغاز می شود که "ع ـ غ " که علاوه بر آشنایی بر فن حجامت به رمالی نیز آشنایی داشته در حدود بیست سال پیش به اهواز می رود تا مشکلی از یک نفر را به اصطلاح خود حل کند . اما 6 ماه در آنجا می ماند کاری از پیش نمی برد تا اینکه متوجه می شود فرد رمال دیگری که چیره دست تر از اوست در مقابلش قرار دارد . او با رمال مقابل قرار ملاقات می گذارد و در این دیدار متوجه شیطان پرستی وی می شود . وصی وی مدعی است که "ع ـ غ " بعد از مدتی با آقای "ر" که هم اکنون از مقامات جریان انحرافی است آشنا می شود و بعدا از طریق وی با برخی دیگر از مقامات مشهور جریان انحرافی آشنای می شود .
[ دوشنبه 90/3/2 ] [ 1:49 صبح ] [ علی چمران زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |